Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (7081 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
new departure
U
اغاز رویه تازه
departure
U
ترک کردن
departure
U
رفتن
departure
U
نقطه عزیمت
departure
U
حرکت کردن
departure
U
عزیمت
departure
U
حرکت
departure
U
کوچ
departure
U
مرگ انحراف
frequency departure
U
انحراف فرکانس
Is the departure time certain ?
U
وقت حرکت معلوم است؟
departure station
U
مبداء حرکت
frequency departure
U
مسیر فرکانس
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
an abrupt departure
U
عزیمت بدون تشریفات
departure line
U
خط عزیمت
angle of departure
U
زاویه صعود هواپیما از روی باند
angle of departure
U
زاویه صعود
departure end
U
انتهای محوطه دویدن هواپیما
departure hall
U
سالن ترک کردن
plane of departure
U
سطح قائم تیر
plane of departure
U
سطح قائم مسیر گلوله
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
departure lounge
U
سالنانتظارحرکت
line of departure
U
خط شروع حمله
Date of departure . Departure date.
U
تاریخ عزیمت (روز حرکت )
line of departure
U
خط عزیمت
named departure point
U
نقطه مشخص برای حرکت
departure air field
U
فرودگاه پرواز هواپیما
departure air field
U
فرودگاه عزیمت
His departure has been postponed for two days.
U
حرکت او
[مرد]
دو روز به تاخیر افتاد.
named airport of departure
U
فرودگاه معین برای حرکت
estimated time of departure
U
زمان تقریبی عزیمت
mileage on departure
[arrival]
U
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
My departure time is not determined yet .
U
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
Date and place of departure.
U
تاریخ ؟ محل حرکت
report
U
مدرک
report
U
گزارش دادن
the report goes
U
چنین گویند
report
U
گواهی
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
خبر
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
صدای شلیک
report
U
گزارش دادن به
report
U
معرفی کردن خود
report
U
خبردادن
report
U
شایعه
report
U
شهرت
report
U
انتشار
report
U
گزارش
report
U
صدا
report
U
اطلاع دادن
technical report
U
گزارش فنی
report writer
U
نویسنده گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report program
U
برنامه گزارش
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
U
تولیدگزارش
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
school report
U
گزارش اموزشگاه
submit a report
U
گزارش دادن
subemit a report
U
گزارش دادن
status report
U
گزارش وضعیت
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
snap report
U
گزارش فوری یا انی
situation report
U
گزارش وضعیت
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
self report inventories
U
پرسشنامههای خودسنجی
survey report
U
گزارش بازرسی
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
to report for duty
U
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
press report
U
گزارش خبری
to write up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
viva report
U
گزارش شفاهی
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
to draw up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report card
U
کارنامه
error report
U
گزارش خطا
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
feeder report
U
گزارشات تکمیلی
feeder report
U
گزارشات بعدی
final report
U
گزارش نهایی
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report
U
تعرفه خدمتی
flash report
U
گزارش انی
flash report
U
گزارش برق اسا
hot report
U
گزارش مهم
hot report
U
اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough
U
من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
report cards
U
کارنامه
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
annual report
U
گزارش سالانه
annual report
U
گزارش سالیانه
command report
U
گزارش فرماندهی
contact report
U
گزارش اخذ تماس
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
detailed report
U
گزارش مشروح
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
internal report
U
گزارش داخلی
management report
U
گزارش مدیریت
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
report file
U
فایل گزارش
report generation
U
گهارش زایی
report generation
U
تولید گزارش
report generator
U
گزارش زا
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
report generator
U
مولد گزارش
report generator
U
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
readiness to report
U
حاضر جوابی
of good report
U
نیک نام
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
periodic report
U
گزارش دورهای
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
project technical report
U
گزارش فنی طرح
a true and accurate report
U
گزارشی درست و دقیق
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
practical extraction and report language
U
زبان برنامه نویسی مفسر
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
U
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
Recent search history
Forum search
1
Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
0
see pathologic report
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com